زنگزدن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /زَنگ/زَدَن/
مصدر فعل لازم
[ویرایش]زنگزدن
- (مواد): ایجاد شدن قشری از اکسید آهن بر روی سطح آهن یا بعضی آلیاژهای آن؛ زنگار گرفتن فلز و آیینه و مانند آن.
- (گفتگو): تماس تلفنی با کسی و گفتگو با آن.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن