ساده کردن
از ویکیواژه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
مصدر متعدی
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
۱.۲
فعل
فارسی
[
ویرایش
]
(~. کَ دَ)
مصدر متعدی
[
ویرایش
]
سهل کردن، آسان نمودن.
پاک کردن، خالی کردن.
اطلس کردن، ستردن نقش و نگار.
ستردن موی، تراشیدن موی.
چیزی را از چیزی جدا کردن مثلاً طلا را از نقره و عسل را از موم.
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ لغت معین
برگردانها
[
ویرایش
]
ایتالیایی
فعل
[
ویرایش
]
semplificare
رده
:
مصدر متعدی فارسی
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ایجاد حساب
ورود
فضاهای نام
سرواژه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
کمک مالی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
به زبانهای دیگر