سارا
از ویکیواژه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی
[
ویرایش
]
صفت
[
ویرایش
]
زبده
،
خالص
،
بیغش
،
بیغل و غش
،
صاف
،
ویژه
،
پاک
،
بیآمیغ
،
ناب
،
تمیز
،
بیبار
:
زر سارا
،
عنبر سارا
،
مشک سارا
.
اسم خاص
[
ویرایش
]
نام
زن
ابراهیم
پیغمبر و
مادر
اسحاق
است.
ساره
. به معنی
شاهدخت
شاهزاده شاهزاده من .
ردهها
:
صفتهای فارسی
اسمهای خاص فارسی
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدهاید
بحث
مشارکتها
ایجاد حساب کاربری
ورود
فضاهای نام
سرواژه
بحث
گویشها
بازدیدها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
کمک مالی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد پیوند این مقاله
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
دریافت بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
به زبانهای دیگر
پنجابی
پښتو