سانو
این صفحه مطابق معیارهای ویکیواژه (هیچ دلیلی ذکر نشدهاست حتما دلیلتان را ذکر کنید.) نامزد حذف سریع شدهاست.
اگر این صفحه در معیارهای حذف سریع صدق نمیکند، یا میخواهید مقاله را بهبود دهید، میتوانید این برچسب را بردارید؛ اما اگر خودتان پدیدآورندهٔ این صفحهاید برچسب را حذف نکنید، به زیر آن بیفزایید:
سپس دلیلتان را حتماً در زیر این الگو اضافه کنید. مدیران: پیوندهای به این صفحه، تاریخچه، (آخرین ویرایش) و سیاههها را قبل از حذف بررسی کنید. این صفحه آخرین بار توسط HAKHSIN (مشارکتها| سیاههها) ۱۰ ماه پیش ویرایش شدهاست.
|
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتار
ریشه لغت
- دشت بی آب و گیاه بیابان بی آب صحرای وسیع و فراخ جمع : فلوات ۲ - دشتی پهناور و مرتفع . توضیح در زبانهای اروپایی به معنی بلندی بسیار بزرگی بر روی کره زمین است . مترجمان کتب اروپایی در ترجمه این کلمه لغت عربی فلات را - فقط به علت شباهت لفظی - به کار برده اند در صورتی که فلات به معنی بیابان قفر و بی آب و علف است . ناگهان گرفتگی
- فَلات یا پهنه در زمین شناسی و دانش های زمین به جایی کوهستانی می گویند که همواره دارای زمینی تخت و پهن باشد. فلات آتشفشانی فلاتیست که از تکاپوی آتشفشانی ساخته شده باشد. گسترده ترین و بلندترین فلات جهان فلات تبت نام دارد. این فلات از برخورد صفحات زمین ساختی هندو - استرالیایی و اوراسیایی ساخته شده است. در آسیا فلات هایی چون آناتولی، ایران، تبت و مغولستان وجود دارد.
فعل[ویرایش]
سانو
- این واژه عربی فلات است و پارسی جایگزین، این است: سانو sânu (سنسکریت) است.
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | مصدر | ||||||
بن ماضی | بنگذشته | ||||||
بن مضارع | بنکنون | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | بنگذشتهم | بنگذشتهی | بنگذشته | بنگذشتهیم | بنگذشتهید | بنگذشتهند | |
استمراری | میبنگذشتهم | میبنگذشتهی | میبنگذشته | میبنگذشتهیم | میبنگذشتهید | میبنگذشتهند | |
کامل | بنگذشتهه بودم | بنگذشتهه بودی | بنگذشتهه بود | بنگذشتهه بودیم | بنگذشتهه بودید | بنگذشتهه بودند | |
التزامی | بنگذشتهه باشم | بنگذشتهه باشی | بنگذشتهه باشد | بنگذشتهه باشیم | بنگذشتهه باشید | بنگذشتهه باشند | |
مستمر | داشتم میبنگذشتهم | داشتی میبنگذشتهی | داشت میبنگذشته | داشتیم میبنگذشتهیم | داشتید میبنگذشتهید | داشتند میبنگذشتهند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | بنکنونم | بنکنونی | بنکنوند | بنکنونیم | بنکنونید | بنکنونند | |
استمراری | میبنکنونم | میبنکنونی | میبنکنوند | میبنکنونیم | میبنکنونید | میبنکنونند | |
کامل | بنگذشتههام | بنگذشتههای | بنگذشتهه/بنگذشتههاست | بنگذشتههایم | بنگذشتههاید | بنگذشتههاند | |
ملموس | دارم میبنکنونم | داری میبنکنونی | دارد میبنکنوند | داریم میبنکنونیم | دارید میبنکنونید | دارند میبنکنونند | |
التزامی | ببنکنونم | ببنکنونی | ببنکنوند | ببنکنونیم | ببنکنونید | ببنکنونند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم بنگذشته | خواهی بنگذشته | خواهد بنگذشته | خواهیم بنگذشته | خواهید بنگذشته | خواهند بنگذشته | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | ببنکنون | ببنکنونید | |||||
نهی | نبنکنون | نبنکنونید |
برگردان[ویرایش]
|