سبزی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتاری[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /سَبزی/
اسم[ویرایش]
سبزی
- انواع گیاهان معمولا علفی، که خام یا پخته آنرا میخورند مانند: نعناع، ترخون، ریحان و جزو آنها.
- صراحی.
حاصل مصدر[ویرایش]
- سبز بودن، وضع و حالت سبز، طراوات، شادابی.
استعاره[ویرایش]
- سبزی خوردن هر یک از سبزیهایی که به صورت خام خورده میشود.
- سبزی پاک کن کنایه از: متملق، چاپلوس.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین