سخت
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /سَخت/
صفت
[ویرایش]سخت
- دارای شدت، شدید، مشکل، پیچیده، دشوار، محکم، استوار، درشت، خسیس، سنگدل.
قید
[ویرایش]- فراوان؛ به طور جدی؛ علاجناپذیر، صعبالعلاج.
- غیرمؤدبانه، توهینآمیز.
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین