سس
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- بهاری
آوایش
[ویرایش]- /سُِس/
اسم
[ویرایش]سس
- (سُِس): به معنی سست فارسی، در گویش بهاری.
- (سُسْ):در گویش گنابادی یعنی آرام، آهسته، بیخیال، کم کردن از فشار و قدرت، سست.
- (گیاهان): گیاهی است از تیره پیچکیان که جزو نباتات عالیه طفیلی است و چون بیشتر به علف شبدر حمله میکند آن را پیچشبدر نیز گویند.
- علف سس بوسیله مکینههایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ میکند و آن را زرد رنگ میسازد و از بین میبرد. حامول.
زبان دیگر
[ویرایش]- فرانسوی
سُسْ
- نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین