پرش به محتوا

سنقر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]
سنقر گندمزار

ریشه لغت

[ویرایش]
  • ایرانی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سنقر دارد

آوایش

[ویرایش]
  • /سُنْقُر/

اسم

[ویرایش]

سنقر

  1. یکی از گونه‌های باز (شاهین) مناطق سردسیر. پرنده‌ای است بسیار زیبا و خوش خط و خال که لانه‌اش را در شکاف سنگ‌ها و صخره‌های مرتفع و غیرقابل عبور می‌سازد. جزو بازهای سیاه چشم و از انواع دیگر بازها درشت‌تر و قوی‌تر است. سنقور.[۱]

نام‌جا

[ویرایش]
  1. شهری در خاور استان کرمانشاه که در میانه‌ی راه کرمانشاه و کردستان قرار دارد. سنقر کولیایی.

موسیقی

[ویرایش]
  1. در موسیقی خط اتحادی است که ضرب ضعیف یا قسمت ضعیف ضرب را به ضرب قوی یا قسمت قوی ضرب دیگر مربوط و متحد می‌سازد. ؛نت سنقر شده نتی که قوت خود را از دست داده. شنقار.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

پانویس

[ویرایش]
  1. سینکُر به معنای سکونت‌گاه قوم کُر (کور) که یکی از دو قوم اصلی ایران زمین قدیم است

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین