پرش به محتوا

شتر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /شُتُر/

اسم

[ویرایش]

شتر

  1. (جانوران): جانور پستاندار و نشخوار کننده با پاها و گردن دراز، یک یا دو برجستگی بنام کوهان روی پشت، و دو انگشت در هر پا.[۱]
  2. برگشتگی پلک چشم. فروهشتگی پلک پایین.
  3. عیب، نقص. انقطاع، بریدگی. انشقاق لب زیرین و غیره.

استعاره

[ویرایش]
  1. شتر دیدی، ندیدی سفارش به کتمان راز.
  2. شتر سواری دولا دولا نمی‌شه کنایه از: تلاش بیهوده برای پنهان کاری



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین

پانویس

[ویرایش]
  1. واژه شتر معادل ابجد 900 تعداد حروف 3 تلفظ šotor نقش دستوری اسم ترکیب (اسم) [پهلوی: uštr] ‹اشتر› (زیست‌شناسی) مختصات (شُ تُ) [ په . ] (اِ.) آواشناسی Sotor الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 م
    1. پستانداری است نشخوارکننده از گروه سم داران بدون شاخ با پاهایی که دو انگشت دارد. این حیوان در برابر گرما و تشنگی بسیار مقاوم