شد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /شُد/
اسم مصدر
[ویرایش]شد
- (قدیم): محکم کردن، استوار بستن. تأکید کردن، شدت دادن، قوی کردن. شدن، رفتن.
- (ادبی): تشدید دادن به حرفی در کلمه.
- (موسیقی ایرانی): مقام، پرده، کشیدن آواز، بلند و پست کردن نغمه تا موافق مطلوب گردد؛ کوک کردن، اصطحاب.
زبان دیگر
[ویرایش]- عربی
مصدر لازم
[ویرایش]شَدّ
- دویدن.
- حمله کردن.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین