شور
ظاهر
فارسی
[ویرایش]شوْر :(shwr) در گویش گنابادی یعنی تکان دادن ، هم زدن چیزی ، مخلوط کردن ، قاطی کردن
ریشهشناسی
[ویرایش](اِم
- ورزیدن، به کار بردن، عمل کردن.
(اِ
در ترکیبات به معنی «شورنده» آید: الف - (به کار برنده، ورزنده)
- : سلاحشور، سلحشور. ب - زیر و زبر کننده، برهم زننده: خاکشور.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- هیجان.
- غوغا.
- فتنه، آشوب.
صفت
[ویرایش]- پرنمک.
- بدشگون.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
صفت
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- sensation