عاطل
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /عاطِل/
صفت
[ویرایش]عاطل
- بیکار، مهمل. بیمعنی، بیهوده. بیپیرایه. آتل.
- در زبان بهاری به معنی بپَر، که از دو کلمه عات و ائل تشکیل شده است.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین