عدل

از ویکی‌واژه

(عَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر لازم[ویرایش]

  1. دادگری کردن، داد دادن.
  2. رفتار کردن به گونه ای که خالی از غرض‌ورزی بوده و همچنین خرد‌‌مندانه و مطابق با اصول اخلاقی باشد.

(اِم

صفت[ویرایش]

  1. دادگ

ریشه[ویرایش]

  1. مثل و مانند چیزی در وزن و بها.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(عَ)

اسم[ویرایش]

  1. داد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(عِ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  1. یک لنگه از دو لنگة بار.

قید[ویرایش]

  1. درست، دقیقاً، ر

استعاره[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

equità

انگلیسی
bale