پرش به محتوا

عناب

از ویکی‌واژه

(عَ نّ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. عُنّاب

اسم

[ویرایش]
  1. تبرخون؛ درختی است با برگ‌های کوچک و بی‌کرک و شفاف با گل‌های کوچک و زردرنگ و شامل دُم‌گُل بسیار کوتاه

استعاره

[ویرایش]
  1. میوه‌اش شفت و مایل به قرمز، شفاف و کروی است که به بزرگی یک زیتون می‌رسد و طعمی بسیار مطبوع دارد.

استعاره

[ویرایش]
  1. عناب به‌عنوان ملیّن و نیز تسکین‌دهندهٔ سرفه به کار می‌رود. چوب آن سرخ‌رنگ و سخت است.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ فارسی معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
rhamnus