عیان

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌ لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /عَ/یان/

اسم[ویرایش]

,عیان

  1. یقین در دیدار و مشاهده. دیدار.

صفت[ویرایش]

عیان

  1. واضح، آشکار، هویدا.
  2. به چشم دیدن. به‌طور روشن و واضح، آشکارا.
  3. (تصوف): کسب یقین از راه دیدار و مشاهده.
قید[ویرایش]
  1. ظاهر، آشکار.

زبان دیگر[ویرایش]

  • بهاری
  1. اشاره به سوختن چیزی مثل چوب همراه با تعجب.
  2. اشاره به فرد یا خانه بغل‌دستی همراه با تعجب.
    عیان ممکن است به دو بخش ع نشانه تعجب و یان که دست‌کم دو مفهوم سوختن و کنار یا بغل‌دست است، تجزیه گردد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن