عیان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /عَ/یان/
اسم[ویرایش]
,عیان
- یقین در دیدار و مشاهده. دیدار.
صفت[ویرایش]
عیان
- واضح، آشکار، هویدا.
- به چشم دیدن. بهطور روشن و واضح، آشکارا.
- (تصوف): کسب یقین از راه دیدار و مشاهده.
قید[ویرایش]
- ظاهر، آشکار.
زبان دیگر[ویرایش]
- بهاری
- اشاره به سوختن چیزی مثل چوب همراه با تعجب.
- اشاره به فرد یا خانه بغلدستی همراه با تعجب.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن