غر
ظاهر
فارسی
[ویرایش](غَ)
ریشهشناسی
[ویرایش]احتمالاً از نیا-هندواروپایی -kéh₂-ro*. همریشه با لاتین carus، لاتویایی kārs، انگلیسی whore.
اسم
[ویرایش]- قحبه، زن فاحشه.
- مخنث.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم
[ویرایش]- مخفف غرد. خانة چوبین و نئین، به این معنی در ترکیب آید: بادغر.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(غِ)
اسم
[ویرایش](عا.)
- قر: جنباندن جز یا تمام بدن از روی ناز ؛ ~ و غربیله ناز و ادا و اطوار. ؛ ~ و غمزه جنبانیدن جز یا تمام بدن از روی ناز و توأم با اشارة چشم و ابرو. ؛ ~و فر الف - آرایش و زینت. ب - غر و غمزه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(غُ)
اسم
[ویرایش](اِصت.)
- آواز غوک، صدای وزغ.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
- شخصی که خصیه اش بزرگ شد.
- برآمدگی در اعضا.
- جمع کردن باد در دهان برای آن که با قبضة بسته بر آن زنند تا صدا کند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
صفت
[ویرایش]- ترکیده و شکسته.
- فرو رفته بر اثر ضربه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
پشتو
[ویرایش]اسم
[ویرایش]غر