پرش به محتوا

غل

از ویکی‌واژه

(غِ)

فارسی

[ویرایش]

غَلْ :(ghal) در گویش گنابادی یعنی به روی خود چرخیدن ، گردیدن دور خود در حال حرکت ، خزیدن ، لیز خوردن

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. کینه داشتن.
  2. حسد بردن.

اسم

[ویرایش]
  1. کینه.
  2. حسد.
  3. دشمنی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(غُ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. گردن بند.
  2. بند و زنجیری که به گردن یا دست و پای مجرمان می‌بندند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(غَ لّ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. دست کسی را به گردن بستن.
  2. بند بر دست و پای و گردن کسی گذاشتن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
trundle