فدوی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /فَدَوی/
صفت نسبی
[ویرایش]فدوی (باطنی)
- منسوب به فدا؛ فدایی، جاننثار. بنده، برده.
- این بود که از وی پرسید دارای چه مرتبهای هستی؟ پیک جواب داد من فدوی هستم. «خداوند الموت»
- (منسوخ): در نوشتار یا گفتار در برابر بزرگان بجای من گفته میشود.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین