فرهنگ
(فَ هَ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]از پارسی میانه plʾhng (frahang, “آموزش, دانش; واژهنامه”) از نیا-ایرانی *θanǰ-(بنگرید به فعل فرهیختن و اسم نهنگ). واژه ارمنی Old Armenian հրահանգ (hrahang) یکی از وامگرفتههای این واژه کهن است.
ا
[ویرایش]سم
[ویرایش]- علم، دانش.
- تربیت، ادب.
- واژه نامه، کتاب لغت.
- عقل، خرد.
- تدبیر، چاره.
اسم
[ویرایش]فرهنگ
- به مجموعه باورها و رفتارهای گروههای اجتماعی گویند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
پهلوی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]- (فِ-هَ)
- هجاوندی :فِر-هنگ
قید
[ویرایش]فرهنگ
- هنگ یا گروه جنگجوی متعلق به نژاد خاص که از هنگهای دیگر متمایز بود و این تمایز بخاطر داشتن موی فِر بود. هنگ موی فرها.
- فرهنگ آدام نَره دع گَلِد
- افراد فرهنگ هم آمدهاست.
- فرهنگ آدام نَره دع گَلِد
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- dictionary
- culture
- vocabulary
- urbiculture
- subculture
- lowbrow
- lore
- lexicon
- lexicography
- humanism
- grecism
- gradus
- gazetteer
- educative
- armenian
- acculturate
- thesaurus
- slavophil
- hellenist
- glossary
- arabic
- lexicographic
- lexical
- germanist
- vocabular
- slavist
- slavicist
- philistine
- philistia
- occidentalism
- latinist
- intercultural
- americanist
- sinologue
- sinologist
- medievalist
- synonymize