پرش به محتوا

فرهنگ

از ویکی‌واژه

(فَ هَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

از پارسی میانه plʾhng (frahang, آموزش, دانش; واژه‌نامه) از نیا-ایرانی *θanǰ-(بنگرید به فعل فرهیختن و اسم نهنگ). واژه ارمنی Old Armenian հրահանգ (hrahang) یکی از وام‌گرفته‌های این واژه کهن است.

  1. علم، دانش.
  2. تربیت، ادب.
  3. واژه نامه، کتاب لغت.
  4. عقل، خرد.
  5. تدبیر، چاره.

اسم

[ویرایش]

فرهنگ

  1. به مجموعه باورها و رفتارهای گروههای اجتماعی گویند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

پهلوی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]

قید

[ویرایش]

فرهنگ

  1. هنگ یا گروه جنگجوی متعلق به نژاد خاص که از هنگ‌های دیگر متمایز بود و این تمایز بخاطر داشتن موی فِر بود. هنگ موی فرها.
    فرهنگ آدام نَره دع گَلِد
    افراد فرهنگ هم آمده‌است.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

cultura

اسم

[ویرایش]

vocabolario

انگلیسی
dictionary