فش
ظاهر
فارسی
[ویرایش](فَ)
فِشْ :(fesh) در گویش گنابادی یعنی خِلْ ، آب بینی ، خالی کردن آب بینی با دمیدن نفس در بینی
فُشْ :(fosh) در گویش گنابادی یعنی فحش ، دشنام ، بیرون ریختن آنچه احساس ناخوشایند در درون فرد است همراه با کلمات حاوی توهین ، توهین
اسم
[ویرایش]- کاکل اسب.
- یال.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
- وش: پسوندی که در آخر واژه میآید و معنای شباهت را میرساند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- whiz