قالب

از ویکی‌واژه

(لِ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. پیکر، هیکل.
  2. شکل، هیئت.
  3. آلتی که جسمی شکل پذیر را در داخل یا خارج آن نهاده به صورت آن آلت درآورند، قالب کفش.
  4. واحدی برای قطعات بریدة معین ؛ قالب پنیر.
  5. جزو، رکن (علم عروض)
  6. ~تهی کردن الف - بی نهایت ترسیدن. ب - کنایه از: مردن. ؛~کردن گول زدن خریدار و فروختن جنس نامرغوب به او.
  7. واژه قالب در زبانِ آلمانی واژه یِ ( Koerper ) به چمِ ( تن، بدن، پیکر، کالبد، جسم ) و کارواژه یِ ( verkoerpern ) به چمِ ( جسم دادن، تندیس کردن، تن بخشیدن به، جلوه دادن، تجسم بخشیدن ) می باشد که ( ver ) در زبانِ آلمانی پیشوند است و آنچه برجای می ماند، ( koerpern ) است. واژگانِ آلمانیِ یادشده با واژه یِ اوستاییِ ( کهرپ ) به چمِ ( پیکر، کالبد ) آوایشِ بسیار نزدیکی دارند و همچم هستند. پس واژه ( قالب ) به دیسه هایِ گوناگون در زبانهای پارسی، اوستایی، سانسکریت و آلمانی بکار می رفته است؛ از اینرو می بایست واژه ( قالب ) به دیسه یِ ( غالب ) نگاشته شود و واژه ( چیره ) جایگزینِ واژه یِ دیگرِ ( غالب ) در زبانِ کنونی شود. با این کار می توان با یک تیر دونشان زد. و یا به دیسه یِ ( کالپ ) نوشته شود. این واژه می تواند در هندسه و دیگر زمینه ها بکار آید. واژه ( قالب ) واژه ای ایرانی است. پَسگشتِ دیگری در زبانِ خویشاوندِ سانسکریت: رویه هایِ 428 و 430 از نبیگِ ( فرهنگ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یکم واژه ( قالب ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( کهرپ ) و ( کرپتَ ) هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی رواگمند بوده است. ( کهرپ ) در زبان اوستایی به چمِ ( پیکر، کالبد ) و ( کرپتَ ) نیز به چمِ ( پیکر داده شده، درست شده و ساخته شده ) بوده است. با دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) واژه ( کهرپ ) به دیسه یِ ( کالپ، کالب، قالب ) و واژه یِ ( کرپتَ ) به دیسه یِ ( کالبد ) در آمده است. 2 - واژه یِ ( کالپاگ یا قالپاق ) از دو تکواژ ( قالپ ( کالپ، کالب، قالب ) ) و پسوندِ ( آگ ) در زبانِ پهلوی ساخته شده است و یک واژه ایرانی است. 3 - واژه یِ ( قاب ) نیز با واژه ( کهرپ، کالپ، قالب ) همریشه است؛ چراکه در زبانهای ایرانی در برخی واژگان، آوایِ ( ر ) زدوده می شود. برای نمونه: ( کرش ) به ( کشیدن ) / ( کِرشتی ) به ( کِشت ) / ( کرش وَرِ، کرشوَن ) به ( کِشور ) و . . . . از همین رو، واژه اوستاییِ ( کهرپ ) با زدودنِ آوایِ ( ر ) به ( کاپ، قاب ) ترادیسیده شده است. پَسگشت ( reference ) : 1 - رویه هایِ 381 و 384 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه هایِ اوستا

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
template