پرش به محتوا

قرص

از ویکی‌واژه

(قُ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. آنچه دارای شکلی کمابیش شبیه دایره‌است: قرص ماه.
  2. مادة دارویی جامد قالبی در وزن‌ها و اندازه‌های مختلف.
  3. کلیچه= قرص ( دارو ) = گِردِه برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان ساختگی ) ) . نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ نامه چیلو

(قُ رْ)

صفت

[ویرایش]

(عا.)

  1. محکم، استوار.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ نامه چیلو

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

pastiglia

انگلیسی
tablet