قشنگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /قشنگ/
صفت
[ویرایش]قشنگ
- زیبا، خوشگل، ظریف.
زبان دیگر
[ویرایش]- آذری
آوایش
[ویرایش]- /قَش/اَنگ/
صفت
[ویرایش]- گؤزل، زیبا و خوشگل بودن به ویژه صورت زیبا داشتن.
زبان دیگر
[ویرایش]- بهاری
- غش کننده
- غش اِلییَن
- غش کننده، کسی که بر اثر شنیدن خبر یا بر اثر اتفاقی که بر او حادث میشود، غش کند.
- غش اِلییَن
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین