قل

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

قِلْ :(ghel) در گویش گنابادی یعنی چرخاندن روی زمین ، حرکت دادن با گردش شیء روی سطح

قُلْ :(ghol) در گویش گنابادی یعنی تکه ، قطعه ، یار ، همراه ، هم سطح

(قُ)

عربی[ویرایش]

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  1. فعل امر از «قول» بگو.

اسم[ویرایش]

  1. قول، گفتار.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(ق ُ یا قِ لّ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

(اِم

صفت[ویرایش]

  1. کمی.
  2. تنگدستی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.) (اِصت.)

  1. حبابی که بر اثر جوشیدن آب به سطح آید.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
burble