پرش به محتوا

قل

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

قِلْ :(ghel) در گویش گنابادی یعنی چرخاندن روی زمین ، حرکت دادن با گردش شیء روی سطح

قُلْ :(ghol) در گویش گنابادی یعنی تکه ، قطعه ، یار ، همراه ، هم سطح

(قُ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • فارسی
  1. واژه استقلال ریشه این واژه قل است که با قله یا کله و کلاه هم هم خانواده است یعنی این واژه ریشه ایرانی دارد که عربی نما شده است ، دست کم هفتاد درصد واژه های عربی ، ریشه ایرانی دارند .

اسم

[ویرایش]
  1. قول، گفتار.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(ق ُ یا قِ لّ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

(اِم

صفت

[ویرایش]
  1. کمی.
  2. تنگدستی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(~.) (اِصت.)

  1. حبابی که بر اثر جوشیدن آب به سطح آید.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
burble