پرش به محتوا

لق

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /لَق/

صفت

[ویرایش]

لق (گفتگو)

  1. بن مضارعِ لقیدن. ویژگی آنچه در جای خود حرکت میکند و ثابت نیست. لغ.
  2. نااستوار، هر چیزی که در جای خود محکم نباشد.
  3. بی موی.صحرای خشک و بی علف.
  4. در گویش گنابادی یعنی لخت، عریان.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین