لق
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /لَق/
صفت
[ویرایش]لق (گفتگو)
- بن مضارعِ لقیدن. ویژگی آنچه در جای خود حرکت میکند و ثابت نیست. لغ.
- نااستوار، هر چیزی که در جای خود محکم نباشد.
- بی موی.صحرای خشک و بی علف.
- در گویش گنابادی یعنی لخت، عریان.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین