لک لک
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /لَکْ/لَکْ/
اسم
[ویرایش]لکلک
- پرندهای است با پاهای بلند و گردن دراز که در جاهای مرتفع لانه درست میکند و خزندگان و حشرات شکار میکند؛ لکلکه.
- لِکْ لِکْ: در گویش گنابادی یعنی پازدن ، رکابزدن، پیادهروی.
- سخنان هرزه و یاوه.
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین