مختار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: مخدار
آوایش
[ویرایش]- /مُخ/تار/
صفت
[ویرایش]مختار
- آنکه در انجام دادن یا انجام ندادن کاری آزاد است. کسی که دارای ازادی واختیار عمل است. اختیاردار، بااختیار.
- (فلسفه): ویژگی فاعلی که فعلش به اختیار خودش باشد.
- (قدیم): انتخاب شده، برگزیده شدن و به. گزیده. ممتاز.
- مُخْتاْر: در گویش گنابادی یعنی کسی که کنترل مخ و عقلش را دارد ، آزاد ، صاحب اختیار ، آزاد در انتخاب
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین