موبدان
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e5/Bas_Relief_of_Tribute_Bearer%2C_Persepolis%2C_Iran_%284693761179%29.jpg/220px-Bas_Relief_of_Tribute_Bearer%2C_Persepolis%2C_Iran_%284693761179%29.jpg)
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- شاهنامه
آوایش
[ویرایش]- /موبَد/آن/
اسم خاص
[ویرایش]موبدان
- جمع کلمه موبد، طبقه یا قبیلهای که وظایف تشریفات دینی را در دربار، آتشکده و جامعه بر عهده داشتند؛ اما انتساب آنها به کیش زرتشت مورد تردید است.
- همه موبدان ز لشکر بخواند.....به خوبی چه مایه سخنها براند (شاهنامه)
––––
برگردانها
[ویرایش]- نویسه انگلیسی
|
منابع
[ویرایش]- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5