پرش به محتوا

موحد

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /مُوَحِّد/

صفت

[ویرایش]

موحد

  1. آنکه به یگانگی خداوند ایمان دارد، یکتاپرست.
    ای مردم اولین قوم موحد، ایرانیان بودند و ایرانیان مدتی مدید قبل از اعراب مذهب توحیدی داشتند. «خداوند الموت»

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. موحد ممکن است معرب و در زبان معیار باستان به صورت مَو - حَدِ قابل تجزیه باشد؛ که کنایه از گربه صفت بودن جماعت وعظ کننده بوده است.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ‌سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس