پرش به محتوا

میم

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. نوعی کمدی که در آن هنرپیشه به وسیلة حرکات، اعمال و احساسات را بیان کند، بدون آنکه سخنی بگوید.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(مَ یا مِ)

  1. درخت انگور، مو.
  2. شراب ناب.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

اسم

[ویرایش]

حرف

[ویرایش]
  1. نام حرف بیست و هشتم از الفبای فارسی.

(کن.)

  1. لب آن گاه که به شکر خنده گشوده شود. ؛ ~ کاتب کنایه از: نابینا، کور. ؛ ~ مطوق کنایه از: آلت مرد، نره.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

مَیُم :(mayom) در گویش گنابادی یعنی میخواهم ، دوست دارم ، بطور تلویحی یعنی به من هم بدهید.

مُیُم :(moyom) در گویش گنابادی یعنی منم ، من هستم