میم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- نوعی کمدی که در آن هنرپیشه به وسیلة حرکات، اعمال و احساسات را بیان کند، بدون آنکه سخنی بگوید.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(مَ یا مِ)
- درخت انگور، مو.
- شراب ناب.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]حرف
[ویرایش]- نام حرف بیست و هشتم از الفبای فارسی.
(کن.)
- لب آن گاه که به شکر خنده گشوده شود. ؛ ~ کاتب کنایه از: نابینا، کور. ؛ ~ مطوق کنایه از: آلت مرد، نره.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
مَیُم :(mayom) در گویش گنابادی یعنی میخواهم ، دوست دارم ، بطور تلویحی یعنی به من هم بدهید.
مُیُم :(moyom) در گویش گنابادی یعنی منم ، من هستم