ناگهان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- /نا/گَه/آن/
قید
[ویرایش]ناگهان
- یکباره، بیخبر، ناگاه، غفلتاً، تصادفاً، اتفاقاً، ناگهانی.
- ناگهان ممکن است در زبان معیار باستان به سه جزء نا - گهَ - آن قابل تجزیه باشد، و حاکی از کسی یا کسانی بوده که بیدعوت حضور مییافتند.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن