پرش به محتوا

نسق

از ویکی‌واژه

(نَ)

فارسی

[ویرایش]

نِسَقْ :(nesagh) در گویش گنابادی تهیه کردن ، محیا کردن ، آماده کردن چیزی ، ردیف کردن ، فراهم آوردن

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. نظم دادن، مرتب کردن.
  2. به رشتة نظم کشیدن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(نَ سَ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. نظم و ترتیب.
  2. رسم و روش.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین