نسق
ظاهر
(نَ)
فارسی
[ویرایش]نِسَقْ :(nesagh) در گویش گنابادی تهیه کردن ، محیا کردن ، آماده کردن چیزی ، ردیف کردن ، فراهم آوردن
ریشهشناسی
[ویرایش]مصدر متعدی
[ویرایش]- نظم دادن، مرتب کردن.
- به رشتة نظم کشیدن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(نَ سَ)
ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- نظم و ترتیب.
- رسم و روش.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین