هاتف
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- [ها/تِف]
صفت
[ویرایش]هاتف
- همیشه تُف انداز، به هرچی تف کردن، خصلت گندی که برخی در پاسخ تلویحی به موردی ابراز مینمایند.
- در جامعه تمدنهای بینالنهرین مقام شامخی بوده و برخی کاهنان معابد بویژه در زمان اسرحدون یکی از پادشاهان آشور ملقب به هاتف بودند.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- عربی
اسم
[ویرایش]هاتِف
- ندادهنده از عالم غیب ، آوایی که آوازش هست اما خودش حضور ندارد، در کتاب قرآن در دین اسلام آمده که پس از نابودی کل جهان بعد از روز قیامت و بعد از حسابرسی فرشته ای مذکر خلق میشود که پیام های بین جهنم و بهشت را منتقل مینماید .
منابع
[ویرایش]- تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6
- فرهنگ لغت معین
- لغت نامه دهخدا
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|