پرش به محتوا

هی

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

📖 همچنین ببین: یه، هایی

دالین

[ویرایش]
  1. دالین شناسالین ناشناسا مفرد (برای اشاره کردن به یک چیز نامشخص، پس از اسم آورده می‌شود):
    💬 پسر هی اینجا بود.
    💬 کفش هی خریدم.
    💬 ضلع روبروی به زاویه ۳۰ درجه، در هر مثلث قایم‌الزاویه هی، نصف وتر است.

ترجمه

[ویرایش]