نتایج جستجو
نمایش نتایج بریده. نتیجهای برای برذعه یافت نشد.
صفحهٔ «برذعه» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- (بُ دِ) قطع کرده، جدا شده. شکافته شده. زخم شده. ختنه شده. خسته و ناتوان شده. فرهنگ لغت معین انگلیسی cut uncut slash premorse gasp edge notched dissevere...۶۰۲ بایت (۳۹ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۸
- [حملونقل ریلی] ریلی که طول مشخصی از انتهای آن بریده شده است و در سمت داخلی قوسهای تند کار گذاشته میشود. «ریل بریده» همارزِ «make up rail, shortened rail»؛...۴۵۴ بایت (۵۶ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۴۲
- نفس بریده...۱۳۰ بایت (۲ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۳
- (ذَ) عربی گلو بریده، سر بریده. فرهنگ لغت معین ==عربی==رده:صفتهای عربی]]...۲۱۹ بایت (۱۳ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۰۳
- آبگوشت سبزیجات بریده شده...۱۶۲ بایت (۴ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۶
- فارسی [بُرید] برید (بُرید): بریده شدن، بریده بودن با شئ تیز، زخم برداشتن. (بَرید): چیزی یا کسی را همراه بردن، حامل کسی یا چیزی بودن. بَرید پست، پیک، چاپار...۶۶۴ بایت (۳۰ واژه) - ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۸
- (اَ تَ) عربی دم بریده. ناقص، ناتمام. بی فرزند. فرهنگ لغت معین ناقص، دم بریده انگلیسی truncation...۳۸۹ بایت (۱۷ واژه) - ۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۰۴
- از جریان اصلی غربی جدا میشود و در استواسوی جریان قرار میگیرد. «کمفشار بریده» همارزِ «cut-off low»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...۴۷۴ بایت (۵۸ واژه) - ۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۵۴
- از جریان اصلی غربی جدا میشود و در قطب سوی جریان قرار میگیرد. «پرفشار بریده» همارزِ «cut-off high»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...۴۶۷ بایت (۵۹ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۳۹
- مقادیر بزرگتر یا کوچکتر از مقداری معین از تکیهگاه یک توزیع مفروض. «توزیع بریده» همارزِ «truncated distribution»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی...۴۳۲ بایت (۵۰ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۳
- (بَ نَ) حیوان دم بریده. فرهنگ لغت معین...۱۵۷ بایت (۸ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۶
- با حاشیۀ شانهای بریده یا شکافته و فرورفتگیها و لَپهای باریک یا نوکتیز که تقسیمات آن تا نیمه یا اندکی بیشتر ادامه داشته باشد. «بریدهشانهای» همارزِ...۵۶۹ بایت (۶۱ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۶
- قسمتی ازکتاب یاروزنامه که بریده شده scrap (سوم شخص مفرد حال ساده scrap، حال استمراری p، گذشته ساده و گذشته استمراری ing) ترجمهها...۳۲۶ بایت (۲۳ واژه) - ۲۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۸
- (مَ) عربی (اِمف.) بینی بریده. فرهنگ لغت معین...۱۶۹ بایت (۸ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۳
- (مَ) عربی دروغگو. زبان - بریده. فرهنگ لغت معین...۲۰۴ بایت (۸ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۳
- (اَ لَ) عربی گوش بریده. فرهنگ لغت معین...۱۸۹ بایت (۸ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۱
- (مُ لِ) عربی مثلة گوش و بینی بریده شده. فرهنگ لغت معین...۲۱۹ بایت (۱۲ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۱
- (مَ) عربی (اِمف.) شکسته و بریده شده. فرهنگ لغت معین...۱۸۱ بایت (۱۰ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۰
- آستینی که همراه با تنه به صورت یکپارچه بریده میشود. آستین سرخود. دارای آستین بدون حلقه که به صورت یکپارچه بریده و دوخته شده. خودسر، به اختیار و خواست...۶۶۹ بایت (۴۳ واژه) - ۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۳
- (مُ حَ س) (اِ بریده شونده. فرهنگ لغت معین...۱۴۴ بایت (۹ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۹