نتایج جستجو

(بِ) مرتب، آماده. آسوده خاطر. فرهنگ لغت معین...

کومه‏ای بسیار گسترده در کمربندهای باد بسامان بر فراز اقیانوس‌ها متـ . کومه‏ای باد بسامان. «اَبر کومه‏ای باد بسامان» هم‌ارزِ «trade-wind cumulus, trade cumulus»؛...

حوزه: [علوم جَوّ] وارونگی دما در کمربند بادهای بسامان ناشی از فرونشینی هوا از ترازهای بالا. «وارونگی باد بسامان» هم‌ارزِ «trade-wind inversion»؛ منبع: گروه...

پهنه‏ای از خشکی با بارش بسیار کم و دمای بالا، ناشی از وزش بادهای بسامان. «بیابان باد بسامان» هم‌ارزِ «trade-wind desert»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [علوم جَوّ] جبهه‏ای در فصل گرم بین شارش بادهای بسامان اقیانوسی و هوای گرم قاره‏ای. «جبهۀ باد بسامان» هم‌ارزِ «trade-wind front»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

[علوم جَوّ] نواری از بادهای بسامان عموماً بین حدود ۳۳ درجه در نیمکرۀ زمستانی تا ۳۵ درجه در نیمکرۀ تابستانی. «کمربند باد بسامان» هم‌ارزِ «trade-wind belt»؛...

پرفشارهای (highs) جنب حارّه‌ای به سوی ناوۀ استوایی می‏وزد متـ . بسامان‌ها trades. «بادهای بسامان» هم‌ارزِ «trade winds»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن...

[باستان‏شناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد در حالت طبیعی قرار دارد. «گور بسامان» هم‌ارزِ «articulated burial, proper burial, formal burial»؛ منبع: گروه...

حوزه: [علوم جَوّ] لایۀ عمیقی از بادهای غربی در وَردسپهر، بر فراز بادهای بسامان سطحی مدارگان. «پادبسامان‌ها» هم‌ارزِ «antitrades, countertrades»؛ منبع:...

شده است و فقط بخش‌هایی از آن در حالت طبیعی و منظم قرار دارد. «گور پاره‌بسامان» هم‌ارزِ «partial articulated burial, mutilated burial»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [علوم جَوّ] اصطلاحی برای بادهای بسامان کم‏عمق با چینش قوی در راستای قائم. «شرق‏وزان حارّه‌ای» هم‌ارزِ «tropical easterlies, subtropical easterlies»؛...

حوزه: [علوم سیاسی و روابط بین‌الملل] مردمی که در یک جامعۀ بسامان سیاسی زندگی می‌کنند و به‌عنوان یک موجودیت سیاسی شناخته می‌شوند. «بدنۀ سیاسی» هم‌ارزِ «body...

منظم و طبیعی قرار دارد و بخش‌های دیگر درهم‌ریخته و نامنظم است. «گور نیم‌بسامان» هم‌ارزِ «semi-articulated burial, articulated fragment, burial of parts»؛...

حوزه: [علوم جَوّ] بادهای بسامان خیلی عمیق در نیمکرۀ تابستانی که تا ارتفاع 8 تا ۱0 کیلومتر گسترش دارند و عموماً با بادهای غرب‏وزان سطوح بالاتر همراه نیستند...

دام که همریشه با واژه اندام ( هن=هم دام=آفرینش ) به معنای سازمان organ بسامان است. بدل شدن ندام به نظام همانند بدل شدن ظرف به درف در گویشهای ایرانیست...