نتایج جستجو
صفحهٔ «پراکنده کردن» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- فازی از یک سامانه، شامل ذرات یا قطرات مادهای که در فاز دیگر پراکنده میشود. «فاز پراکنده» همارزِ «disperse phase, dispersed phase»؛ منبع: گروه واژهگزینی...۴۸۶ بایت (۵۷ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۳۱
- خودایمنی که مشخصۀ آن کژنههای پراکندۀ آسیبدیده در غلافهای میلین رشتههای عصبی مغز و طناب نخاعی است متـ . ام. اس. . «تصلب پراکنده» همارزِ «multiple sclerosis...۵۱۲ بایت (۴۷ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۲۴
- (تَ قَ سُّ) عربی پراکنده گشتن. پراکنده کردن. فرهنگ لغت معین...۲۷۰ بایت (۱۱ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۵
- (تَ قَ سُّ) عربی پراکنده کردن. پراکنده گشتن. فرهنگ لغت معین...۲۷۲ بایت (۱۱ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۵
- نشر دادن پراکندن، پراکنده کردن، پخش کردن انتشار دادن، منتشر کردن...۲۱۶ بایت (۱۱ واژه) - ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۴
- گُ تَ دَ پراکنده کردن، گستردن....۲۹۵ بایت (۶ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۴
- (~. کَ دَ) عربی افشاندن، پراکنده کردن. فرهنگ لغت معین...۲۴۴ بایت (۹ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۹
- (~. کَ دَ) گریختن. پراکنده ساختن. خاموش کردن. منکر شدن. عاجز گردانیدن. فرهنگ لغت معین...۲۸۳ بایت (۱۴ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۸
- (مُ تَ قَ سِّ) (اِ پراکنده شونده. پراکنده. فرهنگ لغت معین...۲۰۵ بایت (۱۱ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۸
- پهلوی /رِیختَن/ ریختن سرازیر کردن آب یا هر مایع دیگر. پاشیدن، پراکنده ساختن، انداختن، افکندن. –––– ترجمهها فرهنگ لغت معین...۲ کیلوبایت (۱۹ واژه) - ۲۳ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۵
- (تَ) عربی جِ تفریق ؛ پراکندهها، چیزهای پراکنده، اندک اندک. فرهنگ لغت معین...۲۵۸ بایت (۱۲ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۱
- ایتالیایی sparso sfollato انگلیسی sporadic sparse seme outspread far flung diffuse scatterer scatter meddle logorrhea interspersion intersperse effuse...۴۵۴ بایت (۲۵ واژه) - ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۴۱
- (مُ تَ شَ عِّ) (اِ پراکنده شونده. پراکنده، شاخ شاخ. فرهنگ لغت معین...۲۲۱ بایت (۱۳ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۵
- فلز، سکه یا مانند آن، که خارج از بافت باستانشناسی به دست آید. «یافتۀ پراکنده» همارزِ «stray find»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...۴۴۵ بایت (۵۳ واژه) - ۸ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۲۱
- بدون هدفی مشخص نزدیک به یکدیگر گرد هم آمدهاند و بسیار القاپذیرند. «جماعت پراکنده» همارزِ «diffused crowd/ diffuse crowd»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر...۵۱۳ بایت (۵۷ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۰
- پراکنده، پریشان. فرهنگ لغت معین...۱۴۸ بایت (۵ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۱
- (هَ) عربی شکست دادن و پراکنده کردن دشمن. فرهنگ لغت معین...۲۳۸ بایت (۱۱ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۵
- (~. ش کَ تَ) عربی پراکنده کردن صف (دشمن) فرهنگ لغت معین...۲۴۴ بایت (۱۱ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۲۱
- تقاضا. پریشان، پراکنده. فرهنگ لغت معین (اَ) تحریک، اصرار. تقاضا. پریشان، پراکنده. فرهنگ لغت معین (اَ) تحریک، اصرار. تقاضا. پریشان، پراکنده. فرهنگ لغت معین...۵۶۸ بایت (۲۷ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۰
- سطح رویه که ناشی از فشار باد و ترمزگیری نامناسب یا دلایل دیگر است. «کچلی پراکنده» همارزِ «multiple flat spotting wear»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر...۴۵۹ بایت (۵۶ واژه) - ۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۱۹