پرش به محتوا

پارت

از ویکی‌واژه
این تندیس متعلق به پارتیان هست و به منسوب به سورنا سردار بزرگ پارتی هست که در شهرستان ایذه استان خوزستان کشف شده

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

اوستایی و پهلوی

1.واژه «پارت» در زبان‌های ایرانی باستان، به‌ویژه در اوستایی، پهلوی و سانسکریت، ریشه‌ای مشترک دارد و تحولات آوایی و معنایی آن در این زبان‌ها قابل پیگیری است.

---

۱. ریشه‌شناسی واژه «پارت»

الف. اوستایی

واژه: 𐬞𐬆𐬭𐬆𐬚𐬡𐬍 (pərəθui)

معنی: «مربوط به پارت»، «پارتی»

منابع معتبر:

Darmesteter, J. The Zend-Avesta, Paris, 1880.

Hintze, Almut. Avestische Studien, Göttingen, 1961.

ب. پهلوی

واژه: پَهلَو (Pahlav)

توضیح: تحول آوایی از اوستایی به پهلوی که نشان‌دهنده‌ی روند تلفظ و تغییرات واجی در فارسی میانه است.

منابع معتبر:

MacKenzie, David N. A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.

Henning, W. B. The Book of the Zoroastrian Religion, Leiden, 1956.

Frahang ī Pahlawīg, an anonymous glossary of approximately 500 mostly Aramaic heterograms used by Zoroastrians in writing Middle Persian (Book Pahlavi), each explained by a phonetic rendering of the corresponding Persian word.

ج. سانسکریت

واژه: पार्थिव (Pārthiva)

معنی: «مربوط به پارت»، «پارتی»

توضیح: ارتباط واژه‌های ایرانی باستان با سانسکریت، نشان‌دهنده‌ی اشتراکات زبان‌های هندواروپایی.

منابع معتبر:

Monier-Williams, M. A Sanskrit-English Dictionary, Oxford, 1899.

Mayrhofer, Manfred. Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen, Heidelberg, 1986.

Parthiva in Sanskrit refers to "earthly" or "princely," denoting a connection to the earth or royalty.

---

۲. تحلیل تحول آوایی

زبان واژه توضیح تحول

اوستایی 𐬞𐬆𐬭𐬆𐬚𐬡𐬍 (pərəθui) ریشه اولیه، نشان‌دهنده تلفظ با θ (ث)

پهلوی پَهلَو (Pahlav) تغییر θ → h و حذف انتهای -ui، تطبیق با ساختار واجی پهلوی

سانسکریت पार्थिव (Pārthiva) حفظ r و th، تطابق با واژه‌های هندوایرانی

---

۳. منابع معتبر کتابی دیگر

اوستایی

Boyce, Mary. A History of Zoroastrianism, Vol. I: The Early Period, Leiden, 1975.

Skjærvø, Prods Oktor. The Avestan Language, Harvard University Press, 2009.

پهلوی

Narten, J. Die Mittelpersische Sprache, Wiesbaden, 1983.

Sims-Williams, Nicholas. Middle Iranian Languages, Cambridge, 2003.

سانسکریت

Apte, V. S. The Practical Sanskrit-English Dictionary, Poona, 1965.

Monier-Williams, M. A Sanskrit-English Dictionary, Oxford, 1899.

---

2.لرها، بختیاری‌ها و پیوند تاریخی–زبان‌شناسی با پارت‌ها و سکاها

---

1. جایگاه جغرافیایی لرها

سرزمین‌های امروزی لرنشین (لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، بخش‌هایی از خوزستان و ایلام) در طول تاریخ در مرز میان فلات مرکزی ایران و زاگرس علیا قرار داشته است.

این ناحیه از دوران باستان، گذرگاه و محل استقرار اقوام گوناگونی چون ایلامیان، کاسی‌ها، مادها، پارت‌ها و در ادامه سکاها بوده است.

---

2. ارتباط لرها با پارت‌ها (اشکانیان)

شماری از پژوهشگران لرها (به‌ویژه بختیاری‌ها) را بازمانده‌ی شاخه‌ای از پارت‌ها می‌دانند که پس از سقوط شاهنشاهی اشکانی، در کوهستان‌های زاگرس مأوا گرفتند.

در منابع اسلامی مانند طبری و یاقوت حموی تصریح شده است که لرها در اصل «پهلوی» (پارتی) بوده‌اند.

واژه‌ی «پهلَه» (نام قدیم ناحیه لرستان و بختیاری) با «پهلوی» (زبان اشکانی) هم‌ریشه دانسته شده و این خود گواهی بر پیوند پارت‌ها و لرها به شمار می‌رود.

---

3. ارتباط لرها با سکاها

سکاها (سَکاها یا سَگسین) از اقوام ایرانی‌تبار کوچ‌نشین بودند که در هزاره‌ی نخست پیش از میلاد در ایران، آسیای میانه و شمال هند حضور یافتند.

بخشی از سکاها در جریان کوچ‌ها به غرب ایران آمدند و در زاگرس پراکنده شدند.

یافته‌های باستان‌شناسی در لرستان و ایلام نشان داده‌اند که در عصر آهن، اشیای مفرغی با نقش‌مایه‌های سکایی (پیکره‌های حیوانی، صحنه‌های شکار و جنگاوران سوارکار) رواج داشته است.

این داده‌ها احتمال پیوند نیاکان لرها با سکاها را تقویت می‌کند.

---

4. شواهد زبان‌شناسی

زبان لری و بختیاری شاخه‌ای از زبان‌های ایرانی جنوب‌غربی است و پیوند نزدیکی با فارسی و کردی دارد.

با این حال، وجود برخی واژگان و ساختارهای نحوی در لری که یادآور زبان‌های شمال‌شرقی (مانند پارتی و سغدی) است، از دید زبان‌شناسان به‌عنوان نشانه‌ای از تبار پارتی–سکایی لرها مطرح شده است.

---

✅ جمع‌بندی

با تکیه بر شواهد تاریخی، زبان‌شناختی و باستان‌شناسی می‌توان گفت که لرها، به‌ویژه بختیاری‌ها، بازماندگان مستقیم پارت‌ها (اشکانیان) بوده و در طول تاریخ با سکاها نیز درآمیخته‌اند. بدین ترتیب، هویت تاریخی آنان در پیوند با دو مؤلفه‌ی پارتی و سکایی قابل‌بررسی است.

---

📚 منابع معتبر کتابی

1. طبری، محمد بن جریر. تاریخ الرسل و الملوک. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: اساطیر، ۱۳۶۲.

2. یاقوت حموی. معجم‌البلدان. ترجمه علی‌نقی منزوی. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲.

3. زرین‌کوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۴.

4. کریستن‌سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۲.

5. گیرشمن، رومن. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲.

6. دیاکونوف، ای.م. تاریخ ماد. ترجمه کریم کشاورز. تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۹.

7. کخ، هیدماری. تاریخ ایران باستان. ترجمه پرویز رجبی. تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱.

8. پیرنیا، حسن. ایران باستان. تهران: اقبال، ۱۳۳۲.

9. مینوی، مجتبی. مقالات مینوی. تهران: توس، ۱۳۶۲.

---

برگردان‌ها

[ویرایش]
نویسه‌

منابع ها

[ویرایش]
  • فرهنگ معین