پایش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]اسم مصدر
[ویرایش]پایش (جمع پایش ها)
- نظارت و زیر نظر گرفتن اوضاع.
- منظور از پایش جانوران، تشخیص، ردیابی و شمارش آنها می باشد.
- مرافبت کردن از کسی یا چیزی
- پایش علایم و نشانههای بیماری در تشخیص و درمان به پزشک کمک خواهد کرد.
واژههای مشتقشده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]برگردانها
|