پرش به محتوا

پخمه

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

(پَ مِ)

پِخْمَ :(pekhma) در گویش گنابادی یعنی ترسو ، کنایه از کسی که از سایه خودش هم میترسد و پِخْ کنند ممکن است غش کند. ِ

صفت

[ویرایش]

(عا.)

  1. ساده لوح، بی عرضه.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین