چخ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- /چِخ/
اسم
[ویرایش]چخ
- کلمهای است که برای نهیب زدن به سگ و راندن او گویند.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]چَخ
- غلاف کارد، شمشیر و مانند آن.
- چرک، ریم.
صفت
[ویرایش]- کوشش، سعی.
- خصومت، جنگ.
زبان دیگر
[ویرایش]- بهاری
قید
[ویرایش]چِخ
- بُرو بالا، بالا بیا، هنگام از دیوار بالا رفتن یا از چاه درآمدن کسی صرف میگردد.
- چِخ گِؤرَگ دِ.
- درآ بیرون ببینم.
- چِخ گِؤرَگ دِ.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین