چشم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /چَشم/---/چِشم/
اسم
[ویرایش]چشم
- (جانوری): اندام حسی بینایی مهره داران و بعضی بیمهرگان؛
- عضو بینایی در انسان و حیوان، دیده.
- نگاه، نظر.
- (عامیانه): معمولاً هنگام قبول کاری یا خواهش شخصی بر زبان میآورند.
––––
برگردانها
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین