کاره
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- پارسی باستان
آوایش
[ویرایش]- /کارِه/
قید
[ویرایش]کاره
- کاری، محکم یا ضربه محکم به زبان فارسی.
- از اصطلاحات کتیبهبیستون در زمان داریوش بزرگ، به معنی مردم سلحشور، جنگجو، سپاه، و یا قبیله تعبیر شدهاست.
- ناخوش، ناپسند.
- پشتواره، بسته کوچک از هیزم و علف.
- (صفت نسبی): مستعد، لایق کار.
- صاحب شغل و مقام.
متردافها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6
- فرهنگ لغت معین