کرگدن
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- زبان معیار باستان
آوایش[ویرایش]
- /کَرگَدَن/
اسم[ویرایش]
کرگدن
- (جانوری): پستاندار عظیمالجثه و علفخوار با پوست کلفت و زره مانند و یک یا دو شاخ روی پوزه و سه انگشت در پا. برای استفاده از پوست و شاخش آن را شکار میکنند.
- کرگدن ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش کَر -گِدَن قابل تجزیه باشد و به معنی بیسر و صدا حرکت کردن است.
- جانوری بزرگ و نیرومند که شاخی بالای بینیاش دارد. پوستش ضخیم و پُر چین و چروک.
مترادفها[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس