کمانچاچی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]- [کَم/آن]
اسم مرکب
[ویرایش]کمانچاچی
- کمان وسیلهای که با آن میشد تیر را به طرف شکار یا دشمن هدایت نمود و را کشت. چاچ سرزمینی نا مشخص است که تیروکمانش شهره بوده.
- خم آورد رویین عمود گران ..... شد آهن به کردار چاچی کمان
منابع
[ویرایش]- شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5