پرش به محتوا

کمان‌چاچی

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • [کَم/آن]

اسم مرکب

[ویرایش]

کمان‌چاچی

  1. کمان وسیله‌ای که با آن می‌شد تیر را به طرف شکار یا دشمن هدایت نمود و را کشت. چاچ سرزمینی نا مشخص است که تیروکمانش شهره بوده.
    خم آورد رویین عمود گران ..... شد آهن به کردار چاچی کمان

منابع

[ویرایش]