گز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
(گَ) ( گِز) نگاه کردن؛خیره شدن به شخص یا چیزی
اسم[ویرایش]
- واحد طول که در قدیم معادل ۲۴ انگشت بود. ؛ ~نکرده پاره کردن کنایه از: کاری را نسنجیده و از روی بی فکر کردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(گَ یا گِ)
- گاز: دندان، سن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
- نوعی تیر بی پر.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
- نوعی پارچه.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
صفت[ویرایش]
- گس.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم[ویرایش]
- درختچهای زینتی از تیرة گزها با برگهای ریز و به هم فشرده که دارای گلهای منظم و صورتی یا سفید رنگ
استعاره[ویرایش]
- از ساقة آن مادهای شیرین و مطبوع به نام گزانگبین خارج میشود.
- نوعی شیرینی که آن را با شیرابة گیاه گز درست میکنند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- گز چیست
همچنین گز نوعی شیرینی سنتی در شهر اصفهان است. (سوغات اصفهان)
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- tamarisk