گز

از ویکی‌واژه
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فارسی[ویرایش]

(گَ) ( گِز) نگاه کردن؛خیره شدن به شخص یا چیزی

اسم[ویرایش]

  1. واحد طول که در قدیم معادل ۲۴ انگشت بود. ؛ ~نکرده پاره کردن کنایه از: کاری را نسنجیده و از روی بی فکر کردن.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(گَ یا گِ)

  1. گاز: دندان، سن.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. نوعی تیر بی پر.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. نوعی پارچه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

صفت[ویرایش]

  1. گس.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

اسم[ویرایش]

  1. درختچه‌ای زینتی از تیرة گزها با برگ‌های ریز و به هم فشرده که دارای گل‌های منظم و صورتی یا سفید رنگ

استعاره[ویرایش]

  1. از ساقة آن ماده‌ای شیرین و مطبوع به نام گزانگبین خارج می‌شود.
  2. نوعی شیرینی که آن را با شیرابة گیاه گز درست می‌کنند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  1. گز چیست

همچنین گز نوعی شیرینی سنتی در شهر اصفهان است. (سوغات اصفهان)

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
tamarisk