گمار
ظاهر
(~.)
(اِ
فارسی
[ویرایش]- گمارنده.
گُمار :(gomar) در گویش گنابادی یعنی گماشتن ، مسئول قرار دادن ، مراقب و نگهبان کردن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(گُ)
اسم
[ویرایش]- جای ناآشنا، به ویژه در جنگل انبوه که موجب گمراه شدن شخص شود.
- نام طایفه ای در ایل بختیاری
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
- چمچه، کفگیر بزرگ.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
==فارسی (گویش نیشابوری)
اسم
[ویرایش]- نوبت چوپانی
تلفظ
[ویرایش]- Gomar