belonging
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
انگلیسی[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
خطای لوآ در پودمان:utilities در خط 101: The language code "en-us-belonging.ogg" is not valid..noicon (پرونده)
فعل[ویرایش]
belonging
- حال استمراری belonging.
اسم[ویرایش]
belonging (جمع belongings یا -)
- (ناشمردنی) تعلق، مالکیت، وابستگی.
- I have a feeling of belonging in London.
- من یک حس تعلق نسبت به لندن دارم.
- A need for belonging is fundamental to humans.
- نیاز به مالکیت در انسان بنیادی است.
- I have a feeling of belonging in London.
- (شمردنی، بیشتر به صورت جمع) چیزهایی (جسم فیزیکی) که مال کسی است، وسایل.
- Make sure you take all your belongings when you leave.
- مطمئن شو هنگام رفتن، تمام وسایلت را باخودت میبری.
- Make sure you take all your belongings when you leave.
هممعنی[ویرایش]
- (وسایل شخصی) possession و thing
برگردان در دیگر زبانها[ویرایش]
تعلق، وابستگی
|
|
وسایل شخصی
|
|
ردهها:
- صفحههای دارای خطاهای اسکریپتی
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- انگلیسی حال استمراریهای
- بنواژههای انگلیسی
- اسمهای انگلیسی
- اسمهای شمارشپذیر انگلیسی
- اسمهای دارای جمعهای باقاعده انگلیسی
- head tracking/no lang category
- انگلیسی اسمهای ناشمردنی
- پیوندهای قرمز پرتغالی
- پیوندهای قرمز پرتغالی/t
- اسمهای ناشمردنی انگلیسی
- اسمهای شمردنی انگلیسی