bout
انگلیسی
[ویرایش]واگویش
[ویرایش]ریشهشناسی ۱
[ویرایش]خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد. از خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/e در خط 811: attempt to call field '?' (a nil value). خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/e در خط 811: attempt to call field '?' (a nil value)., احتمالا از خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/a در خط 3565: attempt to call field '?' (a nil value). ورده خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/a در خط 3565: attempt to call field '?' (a nil value).خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/a در خط 3565: attempt to call field '?' (a nil value).. [۱] بنگرید زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است..
اسم
[ویرایش]زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- دوره چیزی، معمولا دردناک و نادلپذیر
- a bout of drought.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. یک مسابقه بوکس .
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. یک حمله برای نگهداشت امتیاز (در شمارشگر شمشیربازی).
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. یک مسابقه اسبدوانی غلتان.
- یک رقابت توأم با دعوا.
- 1883, Howard Pyle, The Merry Adventures of Robin Hood Chapter V
- Then they had bouts of wrestling and of cudgel play, so that every day they gained in skill and strength.
- 1883, Howard Pyle, The Merry Adventures of Robin Hood Chapter V
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. یک برآمدگی یا پهنشدگی در یک ابزار موسیقایی, برای نمونه هر در سازگیتار هر دو سویش دارای برآمدگی است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. آمد و شد تکراری از یک کشتزار به منظور شخم زدن.
- 1809, A Letter to Sir John Sinclair الگو:... containing a Statement of the System under which a considerable Farm is profitably managed in Hertfordshire. Given at the request of the Board. By Thomas Greg, Esq., published in The Farmer's Magazine, page 395:
- The outside bout of each land is ploughed two inches deeper, and from thence the water runs into cross furrows, which are dug with a spade الگو:... I have an instrument of great power, called a scarifier, for this purpose. It is drawn by four horses, and completely prepares the land for the seed at each bout.
- 1922, An Ingenious One-Way Agrimotor, published in The Commercial Motor, volume 34, published by Temple Press, page 32:
- It is in this manner that the ploughs are reversed at the termination of each bout of the field.
- 1976, Claude Culpin, Farm Machinery, page 60:
- The last two rounds must be ploughed shallower, and on the last bout the strip left should be one furrow width for a two-furrow plough, two for a three-furrow, and so on. الگو:...
- 1809, A Letter to Sir John Sinclair الگو:... containing a Statement of the System under which a considerable Farm is profitably managed in Hertfordshire. Given at the request of the Board. By Thomas Greg, Esq., published in The Farmer's Magazine, page 395:
فعل
[ویرایش]زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- رفت و آمد داشتن.
ریشهشناسی ۲
[ویرایش]شکل نوشتاری کاهشی از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است..
حرف اضافه
[ویرایش]- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. الگو:شکل حذف آغازی
- They're talking bout you!
- Maddy is bout to get beat up!
منابع
[ویرایش]
فرانسوی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., برگرفته از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., از خاستگاه زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. . بیشتر در زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است..
واگویش
[ویرایش]- الگو:fr-IPA
زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.audio (پرونده) - پساوند انگلیسی:-fr|-fr, -u
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
اسم
[ویرایش]bout زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. (جمع bouts)زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- پایان, نهایتا, نوک (جسم فیزیکی)
- گزش, گزیدن, گزیدگی
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. طناب
اصطلاحات اشتقاقی
[ویرایش]زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
فعل
[ویرایش]زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
بیشتر بخوانید
[ویرایش]فرانسوی باستان
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- پایان (نهایتا)
هلندی
[ویرایش]خطای عبارت: نویسه نقطهگذاری شناخته نشده «۱»
ریشهشناسی
[ویرایش]از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., از زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.. بسنجید با زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است..
واگویش
[ویرایش]- آیپا: nl، /bɑu̯t/
زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.Audio (پرونده) - خط تیرهگذاری: nl‧bout
- پساوند انگلیسی:-nl|-nl, -ɑu̯t
- الگو:homophone
اسم
[ویرایش]bout (جمع m، خُرد -en، جمع خُرد -ens)
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. (استوانه فلزی تار)
- 2004, Wim Ravesteijn, Jan H. Kop, Bouwen in de Archipel. Burgerlijke openbare werken in Nederlands-Indië 1800-2000, page 104.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., Deze werd door speciale bouten verbonden., This was secured with special bolts.:
- 2004, Wim Ravesteijn, Jan H. Kop, Bouwen in de Archipel. Burgerlijke openbare werken in Nederlands-Indië 1800-2000, page 104.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., leg of an animal as food
- 2010, Ilse D'hooge, Het complete Libelle pastaboek.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., Roer regelmatig om alle boutjes gelijkmatig te kleuren., Stir regularly to give all haunches an even colour.:
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- 2010, Ilse D'hooge, Het complete Libelle pastaboek.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. fart
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. (crossbow arrow)
- 1875, Willem Jacob Hofdijk, De oude schutterij in Nederland, page 19.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., Het lichtere esschenhout diende tot pylen of bouten., The lighter ash wood was used for arrows or bolts.:
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- 1875, Willem Jacob Hofdijk, De oude schutterij in Nederland, page 19.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است. (apparatus for ironing clothing)
- 1986, Jan Terlouw, Gevangenis met een open deur, page 21.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است., De bout stoomde nog., The clothes iron was still steaming.:
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- 1986, Jan Terlouw, Gevangenis met een open deur, page 21.
اصطلاحات اشتقاقی
[ویرایش]زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
مشتقات
[ویرایش]- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
همچنین بنگرید
[ویرایش]- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.
- زمان مجاز برای اجرای اسکریپتها منقضی شده است.