get back
ظاهر
انگلیسی
[ویرایش]فعل
[ویرایش]- (بدون مفعول) برگشتن
- When I get back from holiday, I expect the house to be tidy
- وقتی از تعطیلات برمی گردم انتظار دارم که خانه مرتب باشد.
- پس گرفتن
- I lent my guitar and will get it back later.
- گیتارم را قرض دادم و بعدا آن را پس خواهم گرفت
- تلافی کردن، آسیب یا اذیت کسی که پیشتر فرد را اذیت کرده است.
- I'll get you back for this!
- این کارت را تلافی میکنم.